جدول جو
جدول جو

معنی باغ سیاه - جستجوی لغت در جدول جو

باغ سیاه
(غِ)
آبادیی در فارس نزدیک مزایجان دشت مرغاب. (از گزارشهای باستانشناسی ج 4 ص 29). نه فرسخ میانۀ جنوب و مشرق قاضیان است. (فارسنامۀ ناصری). دهی است از دهستان قنقری پائین بخش بوانات و سر چهان شهرستان آباده که در 35 هزارگزی جنوب سوریان بر کنار راه فرعی دیدگان به چهارراه در جلگه واقع است. آب آنجا از قنات و رود خانه شاه رستم تأمین میشود. محصول عمده آن غلات و حبوبات و میوه و شغل مردمش زراعت و قالی بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از زاج سیاه
تصویر زاج سیاه
قلیا که از اشنان گرفته می شود و در صابون پزی به کار می رود، اشخار، بلخچ، شخیره، قلیا، خشار، لخج، شخار
فرهنگ فارسی عمید
(لِ)
نام خالهای سیاه رنگ ورق قمار، مقابل خال قرمز
لغت نامه دهخدا
(غِ سَ)
کنایه از دنیا باشد. (آنندراج) (برهان) (هفت قلزم) (شعوری ج 1 ورق 150).
لغت نامه دهخدا
نام نهری در فارس، فاضل آب چشمه های بلوک بیضا جمع شده و رودخانه گشته از میان بلوک بیضا و رامجرد گذشته در صحرای آهو چرزرقان حومه شیراز نایاب می شود، (فارسنامۀ ناصری)
لغت نامه دهخدا
لقبی بود که مخالفان آزادی به سیدعبداﷲ بهبهانی داده بودند، (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(زَ)
سیاه زبان. رجوع به ’زبان’ و ’زاغ زبان’ شود
لغت نامه دهخدا
(جِ)
آن بود که کفشگران بکار برند. (ترجمه صیدنۀ بیرونی). و رجوع به زاج اسود و زاج الاساکفه و زاج کفشگران شود
لغت نامه دهخدا
(گِ)
آن را بعربی زاج الاساکفه گویند. (برهان قاطع). و رجوع به زاج اساکفه و زاج کفشگران شود
لغت نامه دهخدا
(دِ)
گونه ای از درخت بید که در جنگلهای ارس و نیز در فلات ایران میروید و نیاز آن به آب کمتر است. (جنگل شناسی ساعی ج 1 ص 194 و ج 2 ص 130)
لغت نامه دهخدا
منزلگاهی فیمابین نیشابور و ترشیز (کاشمر]. (از مرآت البلدان ج 4 ص 133)
لغت نامه دهخدا
دهی است از بخش ایزه شهرستان اهواز، که در 18 هزارگزی باختر ایزه واقع شده، کوهستانی و معتدل است و 110 تن سکنه دارد، آبش از چشمه و قنات و محصولش غلات و تریاک است، شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان کرباس بافی است و راهش مالرو میباشد، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
نام قریه ای نزدیک اصفهان که در شمال غربی اصفهان و نزدیک سلطان آباد واقعاست
لغت نامه دهخدا
(کِ)
خاک تیره. خاک برنگ سیاه. خاک سیه
لغت نامه دهخدا
(بَ)
دهی است از دهستان بکش بخش فهلیان و ممسنی شهرستان کازرون. سکنه 249 تن. آب آن از چشمه ومحصول آن غلات است. (از فرهنگجغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
ده فرسخ میانۀ شمال و مغرب خنج (لار) است. (فارسنامۀ ناصری)
لغت نامه دهخدا
(مَ)
دهی است از دهستان پشتکوه بخش نیر شهرستان یزد که در 12 هزارگزی خاور نیر و 4 هزار و پانصدگزی جنوب راه فرعی سریزد به نیر واقع است. ناحیه ای است کوهستانی و دارای آب و هوای معتدل و 276 تن سکنه، آب آنجا از قنات تأمین میشود و محصول عمده آن غلات و توت و کمی بادام و شغل مردمش زراعت و صنایع دستی زنان کرباس بافی و راهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
(شَ / شِ)
نام محلی در تبریز که ظاهراً مردم این شهر بتحریک روسها و درباریهای طهران علیه عباس میرزا در واقعۀ ’میرفتاح’ در آنجا تجمع کرده بودند. قائم مقام در مکتوبی مینویسد: امروز که ما در برابر سپاه مخالف (روس) نشسته ایم و مایملک خود را بی محافظ خارجی باعتماد اهل تبریز گذاشته، در شهر پایتخت ما آشوب و فتنه بکنند و دکان و بازار ببندند و سیدحمزه و باغ میشه بروند و شهرت این حرکت را مرزویج در ملک روس و صفی خان در آستانۀ همایون و دیگران در ملک روم بدهند، روی اهل تبریز سفید! (از سبک شناسی ج 3 ص 353)
لغت نامه دهخدا
(غِ سَ)
آنچه امروز باغچه گویند. (یادداشت مؤلف). باغی که به خانه متصل باشد باغ سرای گویند: یزدجرد شهریار روزی نشسته بود بر دکان باغ سرای و انگشتری پیروزه در انگشت داشت. (نوروزنامه)
لغت نامه دهخدا
(غِ)
دهی است از دهستان مرکزی بخش جویمند شهرستان گناباد که در 40 هزارگزی شمال جویمند بر سر راه شوسۀ عمومی بجستان در جلگه واقع است. ناحیه ای است گرمسیربا 698 سکنه و آب آن از قنات تأمین میشود. محصول عمده آن غلات و زعفران و شغل مردمش زراعت و راهش اتومبیل رو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(غِ)
زاغ سیه. قسمی از کلاغ در کردستان یافت میشود که قد آن تا 67 سانتیمتر میرسد و دارای منقاری خمیده و پرهائی سیاه و درخشان است و در فارسی آن رازاغ یا زاغ سیاه گویند. (نامهای پرندگان مکری ص 93)، گوشۀ کمان (زاغ سیه) :
دو زاغ سیه را بزه برنهاد
ز یزدان پیروزگر کرد یاد.
فردوسی.
و رجوع به زاغ کمان شود
لغت نامه دهخدا
(حُ سِ دِ غِ)
دهی است از دهستان قنقری پائین بخش بوانات و سرچهان شهرستان آباده. واقع در 37هزارگزی جنوب سوریان و 34هزارگزی شوسۀ شیراز به اصفهان. ناحیه ای است واقع در جلگه و سردسیر مالاریایی. دارای 70 تن سکنه میباشد. فارسی زبانند. از قنات مشروب میشود. محصولات آنجا غلات، حبوبات. اهالی به کشاورزی و قالی بافی گذران میکنند. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
تصویری از زاغ سیاه
تصویر زاغ سیاه
زاج سبز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قاز سیاه
تصویر قاز سیاه
سیاشلخت (گویش گیلکی) از مرغابیان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بنو سیاه
تصویر بنو سیاه
ماش بنو ماش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سغ سیاه
تصویر سغ سیاه
آنکه نفرین او درگیرد
فرهنگ لغت هوشیار
تعبیر خواب خال سیاه دیدن خالهای سیاه بر تن کسی در خواب، علامت بیمار شدن و اختلافات خانوادگی است -
فرهنگ جامع تعبیر خواب
تعبیر خواب باغ میوه 1ـ اگر خواب ببینید که به همراه دوست خود از میان باغهای پرمیوه می گذرید، علامت خاتمه عشقی طولانی است. اگر خواب ببینید که باغهایی که از آن می گذرید پر از درختانی است که میوه هایش رسیده و آماده چیدن است، نشانه پاداش دادن به افراد زیردستی است که با خدمت وفادارانه شان باعث به ثمر رسیدن طرحها و نقشه های مهم گشته اید. 2ـ اگر زنی خواب ببیند از باغ پرمیوه ای عبور می کند، علامت آن است که همسر وفادار او به همراه فرزندانی مطیع خانه و زندگی راحتی برای او مهیا خواهند کرد. 3ـ اگر خواب ببینید که در باغ میوه ای خوکها مشغول خوردن میوه هایی هستنند که بر زمین افتاده است، علامت آن است که ثروتی که از ابتدا به شما تعلق نداشته است از دست خواهید داد. 4ـ اگر خواب ببینید که مشغول چیدن میوه های رسیده اید، علامت آن است که در فراوانی و آسایش خواهید کرد. 5ـ اگر خواب ببینید که باغ میوه ای مورد هجوم باد قرار گرفته است، علامت آن است که به زندگی نکبت بار مبتلا خواهید شد. و شادمانی و پولی اندک خواهید داشت. 6ـ اگر خواب ببینید که به هنگام عبور از باغ میوه، در بوته های خارگیر می کنید، علامت آن است که رقیبی حسود خواهید داشت. 7ـ اگر باغ میوه ای با درختان عریان به خواب ببینید، علامت آن است که فرصتهایی مناسب را برای رسیدن به مقامهای بالا نادیده می گیرید. 8ـ اگر باغ میوه ای را در فصل زمستان ببینید، علامت آن است که به هنگام زندگی در زمان اکنون نسبت به آینده بی اعتنا هستید. 9ـ دیدن باغ میوه طوفان زده در خواب، علامت وظایفی نامساعد است که باید بر دوش بگیرید -
فرهنگ جامع تعبیر خواب
گر مار های سیاه ببینی، تعبیرش دشمنان فراوان می باشد.
تعبیر خواب مار سیاه و معنای دیدن آن در خواب هشداری در رابطه با خطری بالقوه است. معمولا خواب مار سیاه مفهومی منفی داشته و منجر به وقوع ناراحتی در زندگی بیداری می گردد.
حضور یک مار در رویا به مهار کردن انرژی های بیننده خواب اشاره دارد و رنگ سیاه نماد خطر بالقوه است. دیدن مار سیاه در خواب به این معنی است که باید مراقب خود باشید. اصولا این رویا مفهومی منفی داشته و ممکن است موجب ناراحتی و تحولات ناخوشایند در زندگیتان گردد.
مار سیاه معمولا در خواب به صورت های زیر دیده می شود:
مار سیاه دور بدن
مار سیاه سمی
مار سیاه در علف ها
تعداد زیادی مار سیاه
مار سیاه مرده که بیننده خواب را گاز می گیرد
تصویر یک مار سیاه نمایانگر قدرت شما در درون است. غالبا این گونه رویا ها با وضعیت کنونی شما در زندگی بیداری کاملا در ارتباط است و منعکس کننده بخشی از آن است. شاید وقت آن رسیده که با واقعیت روبرو شوید.
جزئیات پیرامون خواب زمانی مهم هستند که بتوانید معنی آن را درک کنید. اگر در خواب با تهدید مار سیاه مواجه شدید نشانه این است که شما نمی توانید از پس دغدغه های ذهنی خودتان برآیید. شاید به نظر همه چیز خوب و مرتب بیاید، ولی در لایه های زیرین زندگیتان مسائلی وجود دارد که شما را نگران می کند.
اگر در خواب دیدید که مار سیاهی به دو نیم تقسیم شده است این نشانه ای است که شما باید در شرایط اجتماعی بهتر عمل کنید. پیام اصلی این خواب این است که شما هرگز نمی توانید که کاملا خوب باشید.
مار سیاه کوچک در خواب اشاره به کودکی دارد. این خواب در برخی مواقع به این معناست که زمان آن رسیده است که با پول بهتر عمل کنید.
اگر در خواب مار سیاه شما را به هر طریقی می ترساند، این رویا به تلاش برای غلبه بر یک مشکل دشوار یا یک فرد مزاحم مرتبط می شود. اغلب این رویا زمانی رخ می دهد که شما از یک نوع اندوه یا جدایی در زندگی تان رنجمی برید.
فرهنگ جامع تعبیر خواب